2015/11/11

چپاول جنگل هاي باران زای اندونزی و مالزی - وضعیت اضطراری قسمت هفتم


«جنگل‌های استوایی برنئو از عجایب شگفت انگیز دنیای طبیعت‌اند که از آن جمله می‌توان از وجود حداقل ۱۵۰۰۰ گونه گیاهی در آنجا، شامل بیش از ۲۵۰۰ نوع اركیده نام برد.... در این جنگل‌ها، گل‌هایی یافت می‌شوند به بزرگی صندلی راحتی. یکی از بزرگترین پروانه‌های دنیا، فیل‌های كوتوله، مارهای پرنده، كروكودیل‌ها‌ی عظیم الجثه، نوک شاخ‌های کرگدنی، و گونه‌ای از كرگدن‌های واقعی بسیار نادر که فقط یک دو جین‌شان در طبیعت باقی مانده و اورانگوتان ها، از جمله حیوانات خاص این جنگل‌های استوایی‌اند.» (پُل رافائل ـ کتاب «در میان بوزینه‌های بزرگ: در جستجوی نزدیک‌ترین خویشاوندمان»)

آخرین بازمانده جنگل‌های انبوه استوایی در مدار استوا قرار دارند؛ یعنی در منطقه آمازون در امریكای جنوبی، و در آسیا و آفریقا. این جنگل‌ها دارند به سرعت محو می‌شوند. از چوب‌های آن‌ها استفاده‌های مختلف می‌شود. درختان این جنگل‌ها را قطع می‌کنند و به آتش می‌کشند تا زمین‌های حاصلخیزشان را برای كاشت دانه‌های سویا، قهوه، نخل روغنی و یا چراگاه‌ احشام استفاده کنند و محصولات را در بازارهای بین‌المللی بفروشند.
اندونزی، سرزمینی در آسیا با ۱۷۰۰۰ جزیره، حدود ۱۰ درصد جنگل‌های استوایی جهان را در خود جای داده است. جزایر ‌اندونزی در سوماترا و برنئو (حد فاصل‌ اندونزی، مالزی و برونئی) دارای زمین‌ها و طبیعتی با تنوع زیستی بسیار غنی هستند كه آخرین زیستگاه اورانگوتان‌های باقیمانده در جهان ـ و تنها میمون بزرگ آسیا ـ نیز هست. تنوع زیستی‌ اندونزی، با وجود این كه فقط ۱.۳ درصد از سطح زمین را شامل می‌شود، آنقدر غنی است كه ۱۰ تا ۱۶ درصد گیاهان گلدار، پرندگان، پستانداران، خزندگان و دوزیستان جهان را در خود جای داده است. اما خطر نابودی، این گونه‌های متنوع و غنی را تهدید می‌کند. زیستگاه شان برای تجارت الوار غارت و برای كاشت نخل روغنی صاف می‌شود. تاكنون تقریبا سه چهارم جنگل‌های ‌اندونزی از بین رفته است. مطابق گزارش سازمان پروژه‌های محیط زیستی جهانی اگر قطع و نابودی جنگل‌های‌ اندونزی با نرخ کنونی ادامه یابد این جنگل‌ها تا سال ۲۰۲۲ بالکل از بین خواهند رفت.

جنگل زدایی باعث شده كه ببرهای سوماترا نیز در معرض انقراض قرار بگیرند. اكنون فقط حدود ۴۰۰ قلاده از این حیوانات نادر در طبیعت وحشی باقی مانده است. اورانگوتان‌ها در برنئو از بین رفته‌اند و در سوماترا در وضعیت بحرانی قرار دارند. جنگل‌هایی كه زیستگاه اورانگوتان هاست، محو شده و قطعه قطعه شدند. اغلب این جنگل‌ها را با تعداد كثیری از یک محصول یعنی درختان نخل (برای تهیه روغن پالم) جایگزین کرده‌اند. اورانگوتان‌ها به علت از بین رفتن و قطعه قطعه شدن جنگل‌ها، به گروه‌های كوچكتر تقسیم شده‌اند و این کار تولید مثل را برایشان بسیار مشکل‌تر کرده است. طی سال‌های ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸، میلیون‌ها هكتار از جنگل‌های وسیع برنئو در نتیجه آتش سوزی‌های متعدد از بین رفت. دود مسموم كشورهای همسایه را در بر گرفت. عامل اغلب این آتش سوزی‌ها کسانی هستند که نخل روغنی کشت می‌کنند. با این کار نزدیک به یک سوم کل جمعیت اورانگوتان‌های برنئو (یعنی ده‌ها هزار حیوان) را قلع و قمع کرده‌اند. (اسم این واقعه را «رسوایی نفت به جای میمون» گذاشتند.) اگر فرایند نابودی به همین منوال ادامه یابد پیش بینی می‌شود كه اورانگوتان‌ها در ده سال آینده منقرض شوند. و وقتی رفتند دیگر هیچ گاه باز نمی‌گردند.
تکامل اورانگوتان‌ها با زندگی روی درختان ارتباط مستقیم دارد. آن‌ها که در جست و خیز بین شاخه‌های درختان استوایی بسیار فرز و چابک هستند اما روی زمین دست و پا چلفتی می‌شوند. وقتی كه زیستگاه‌شان از بین برود و دیگر جنگلی نباشد، این میمون‌های در خطر انقراض، مجبور می‌شوند به روی زمین كوچ كنند، زمینی كه حالا به نخلستان تبدیل شده است. در این نخلستان ها هم اورانگوتان‌ها را آفت محسوب می‌کنند. پس شكار و كشته می‌شوند یا به دام می‌افتند و طعمه تجارت حیوانات کمیاب می‌شوند.

تنها همین فاجعه اكولوژیك و نابودی تنوع زیستی و از بین رفتن گونه‌های شگفت انگیز برای محکوم کردن تاراج جنگل‌های استوایی آسیا کفایت می کند. اما فاجعه به این جا محدود نمی‌شود. قطع درختان و آتش زدن این جنگل‌ها باعث گرم شدن زمین نیز می‌شود. طبق تخمین ها، نابودی جنگل‌های استوایی جهان مسبب انتشار حدود ۲۰ درصد گازهای گلخانه‌ای است. امروزه تخریب جنگل‌های استوایی در‌ اندونزی به قدری دی اكسید كربن تولید می‌كند كه‌ این کشور (بعد از چین و امریكا) به سومین تولید كننده گاز کربنیک دنیا تبدیل شده است. كاشت نخل‌های روغنی، بدون توجه به عواقب محیط زیستی آن در حال توسعه است. اكنون برای کاشت نخل حتی به زمین‌های تورب نیز چشم دارند؛ زمین‌هایی بسیار غنی از نظر کربن که با خاک و ریشه‌های درختان در هم آمیخته است. خشک کردن، تخلیه و سوزاندن این زمین‌ها به علت حجم عظیم کربنی که آزاد می‌کند شدیدا خطرناک است.

شرکت‌ها و بانک‌های چند ملیتی در بخش اعظم جهان امپریالیستی از سوئیس و بریتانیا گرفته تا آمریکا و چین و سایر کشورها، مستقیما روی محصولاتی سرمایه گذاری کرده اند و از فروش شان سود می برند که بر پایه نابودی جنگل‌های باران‌زا تولید می شوند. با یک نگاه عمیق‌تر می‌توانیم نقش مرکزی ارتش و دولت امریكا و نهادهای مالی تحت کنترل آن‌ها یعنی بانك جهانی و صندوق بین‌المللی پول را در حرکتی تشخیص دهیم که سیر نابودی جنگل‌های باران‌زا را کلید زد و هنوز هم این حرکت نابود کننده را ادامه می‌دهد.

دولت و ارتش آمریكا رده‌های عالیرتبه ارتش‌ اندونزی را آموزش دادند و در سال ۱۹۶۵، از حرکت سوهارتوی دیکتاتور برای گرفتن قدرت از دست ملی گراها حمایت کردند. سازمان سیا، لیستی از كمونیست‌های ‌اندونزی را در اختیار سوهارتو گذاشت تا بتواند دستگیرشان کند. با حمایت و پشتیبانی آمریكا، سورهاتو طی یك قتل عام سیستماتیك، بین ۲۵۰ تا ۷۵۰ هزار تن از چپ‌ها را از بین برد تا بتواند یك نظام دیكتاتوری خشن ایجاد كند. صندوق بین‌المللی پول، با دادن وام ۵۱ میلیون دلاری، زیر پای سوهارتو را محکم کرد و پشتیبان سیاست‌ها و تحولاتی شد که درهای‌ اندونزی را به روی سرمایه‌های خارجی چارطاق باز ‌کرد. تحت حکومت سوهارتو، تخریب جنگل‌های استوایی برای كشت كائوچو، استخراج معادن، فروش چوب و الوار و روغن پالم سرعت گرفت. در اغلب موارد اقوام سوهارتو و اعوان و انصارش هم جیب‌های خود را پر کردند. ارتش سوهارتو، سرزمین تیمور شرقی را به خون كشید. برای سرکوب مبارزه استقلال طلبانه بیش از ۲۰۰ هزار نفر را كشت و تیمور شرقی را به «بزرگترین زندان ـ جزیره جهان» تبدیل كرد. هیچ کدام از این‌ها بدون حمایت و پشتیبانی آمریكا انجام شدنی نبود و البته ‌اندونزی هم برای آمریکا بارویی برای حفظ منافعش در یک منطقه استراتژیك جهان محسوب می‌شد.

قدرت‌های امپریالیستی تجربۀ‌ اندونزی را به عنوان بخش كلیدی «معجزه آسیا» در بوق و كرنا کردند؛ تا بالاخره زمانی رسید که اقتصاد آسیا در سال ۱۹۹۷ دچار بحران شدید شد. بانك جهانی اعتراف کرد كه «معجزه»‌ اندونزی نتیجه استراتژی‌ای بود که به جنگل‌های‌ اندونزی «مثل یک دارایی» نگاه می‌کرد که می‌شود برای تقویتِ استراتژی توسعه خرجش کرد. همین استراتژی بود که‌ اندونزی را به عنوان رهبر جهانی صدور تولیدات جنگل‌های حاره مطرح کرد. بعد از بحران، سوهارتو نهایتا مجبور به كناره گیری از قدرت شد. صندوق جهانی پول و امریكا، ‌اندونزی را مجبور كردند كه «سیاست‌های ریاضت کشی» را اعمال كند، برنامه‌های تامین اجتماعی را كاهش دهد و درهای‌ اندونزی را به روی سرمایه‌های خارجی باز كند. آنچه وام‌ها و کمک‌های مالی آمریكا و صندوق جهانی پول و بانك جهانی به‌ اندونزی دیکته کرد این بود که برای «برون رفت» از بحران مالی محصول صادراتی بیشتری تولید و صادر کند. این محصولات، الوار و خمیركاغذ و روغن پالم را شامل می‌شد.

امروز، مالزی و‌ اندونزی حداقل ۷۵ درصد از روغن پالم جهان را تولید می‌كنند و برای تولید بیشتر با هم مسابقه گذاشته‌اند. از روغن پالم در خیلی محصولات از بستنی گرفته تا لوازم آرایش و مارگارین (کره نباتی) استفاده می‌شود. کشتزارهای نخل‌ روغنی، امروز عامل اصلی نابودی جنگل‌های استوایی معرفی می‌شوند. سرمایه گذاری در این نخلستان ها توسط منابع مختلف صورت می گیرد که از آن جمله اند: بانك توسعه آسیا، بانك‌های مختلف سوئیس و بریتانیا و غیره. سودهای هنگفت حاصل از تولید روغن پالم در ‌اندونزی به جیب بنگاه‌های سرمایه‌داری چندملیتی نظیر یونی له وِر، نستله و پروکتور و گمبل سرازیر می‌شود.

اكنون كه نابودی جنگل‌های استوایی و تغییرات ایجاد شده اقلیمی در مركز توجه قرار گرفته، این شرکت‌ها و گروه‌های مالی امپریالیستی صحبت از رشد «مسئولانه» روغن پالم می‌کنند و برنامه‌هایی را پیش می‌گذارند که مدعی‌اند «جنگل‌های باران‌زا را نجات می‌دهد». ولی پرده‌های عوامفریب را که کنار بزنیم می‌بینیم که «محیط زیست سبز» و سرمایه‌داری همساز نیستند. به اعتراف بانک جهانی، جنگل‌های باران‌زا کماکان برای‌شان نقش «دارایی» را بازی می‌کند «كه باید خرج شود». به عنوان مثال، بانك جهانی «چارچوب استراتژیك» حفاظت از جنگل‌های استوایی و مقابله با تغییرات اقلیمی را در بوق و كرنا می‌كند. اما یک حسابرسی داخلی بانك جهانی نشان می دهد كه سیاست «بنگاه مالی بین‌المللی» این بانک، نابودی این جنگل‌ها را تسریع می‌کند ـ سرمایه گذاری ۲۰۰ میلیون دلاری در کشتزارهای نخل روغنی (با وجود اطلاع از خطرات بزرگی كه برای محیط زیست در بر دارد) مثال مناسبی در این زمینه است.

از روغن پالم به عنوان زیست سوخت (به عنوان جایگزین نفت و گاز) نیز استفاده می‌شود؛ با این منطق که استفاده از زیست سوخت‌ها «تمیزتر» است و در فرایند سوختن، مقدار دی اكسید كربن كمتری تولید می‌کند. اتحادیه اروپا تحت نام كم كردن انتشار گازهای گلخانه‌ای، کشورهای اروپایی را ملزم کرد که تا سال ۲۰۲۰ ده در صد سوخت‌شان را در بخش حمل و نقل از زیست سوخت تامین کنند. اما اكثر این سوخت‌ها از روغن پالمی می‌آید كه در دسترس و نسبتا ارزان است. همان گونه كه نشان دادیم، خود تولید روغن پالم، جنگل‌های استوایی را بدون توجه به عواقبش منهدم می‌کند، مقادیر عظیمی گاز کربنیک به هوا وارد می‌کند و باعث تغییرات اقلیمی می شود.

نابودی جنگل‌های باران‌زا، نابودی زندگی ارزشمند گیاهی و حجم فراوان گازهای دی اكسید كربن آزاد شده، جدیت و فوریت خطرات زیست محیطی را که با آن روبروئیم برجسته‌تر می‌کند.

اشتراک گذاری

فعلن هیچ دیدگاهی برای " چپاول جنگل هاي باران زای اندونزی و مالزی - وضعیت اضطراری قسمت هفتم"