2015/11/08

ابعاد وضعیت اضطراری محیط زیست - وضعیت اضطراری قسمت دوم


تصاویری از کره زمین در مخاطره

بشریت و اکوسیستم کره زمین با یک وضعیت اضطراری زیست محیطی روبرو شده است. اما این عبارت گستره آنچه را با آن روبرو شده‌ایم پوشش نمی‌دهد.

بیایید تصور کنیم که سوار بر ماهواره به دور زمین در حال گردش هستیم و می‌توانیم برای دیدن وضعیت زمین دوربین خود را بر روی سطح کره خاکی زوم کنیم.
ابتدا به حومه آکرا، پایتخت غنا در غرب آفریقا می‌رویم. در آنجا کودکانی را می‌بینیم که بازی می‌کنند، برخی‌شان پنج سال بیشتر ندارند. اما وقتی نزدیک‌تر می‌شویم می‌بینیم که زمین بازی آنها مملو از پس مانده کامپیوترهای رها شده‌ای است که ما «زباله‌های الکترونیکی» می‌نامیم. می‌بینیم که بچه‌ها کامپیوترها را خرد کرده و اسفنج‌ها را می‌سوزانند. وقتی علت کارشان را می‌پرسیم معلوم می‌شود که این اصلا بازی نیست. دارند فلزات را از درون این زباله‌ها بیرون می‌کشند که بفروشند تا شکم خود را سیر کنند!
این کامپیوترها از آمریکا و اروپا و ژاپن به عنوان «کمک مالی» به آنجا حمل می‌شود. ولی این «کمک‌های مالی»، غیرقابل استفاده هستند. بدتر اینکه این کامپیوترها پر از سرب، کادیوم، مواد شیمیایی آلی و دیگر موادی است که باعث گسترش سرطان و آسیب به سیستم مغزی و دستگاه تولید مثل می‌شود. این «کمک‌های مالی» بچه‌ها را مسموم می‌کنند. به هنگام بارندگی این سموم شسته شده و به رودخانه‌ها و تالاب‌ها می‌ریزد. این «کمک‌های مالی» زندگی را نیز در آنجا مسموم می‌کنند.

به ماهواره برمی‌گردیم و این بار به سوی جنگل‌های باران‌زای آمازون در شمال اکوادور واقع در آمریکای جنوبی حرکت می‌کنیم. از بالا یک جنگل زیبا را می‌بینیم. هنگامی که به سطح زمین می‌رسیم، مناظر زیبا جای خود را به لجنزارهایی از آبهای زاید و سمی می‌دهد. رودخانه و جریان آب، سیاه و روغنی است. مردم از کلبه‌های کوچکشان بیرون آمده و برای ما از مرگ عزیزانشان می‌گویند، یا از کسانی که در حال مرگ هستند، همه بر اثر سرطان. آنها با گریه از فرزندانشان می‌گویند که با عارضه‌هایی مانند سرطان خون و آسیب‌های مادرزادی متولد می‌شوند. اینجا در اورینته، که منطقه‌ای است به وسعت ۱۴۰۰ کیلومتر مربع، شرکت نفتی تِکزاکو، یکی از بزرگترین فجایع زیست محیطی تاریخ بشر را بوجود آورده است. شرکت تکزاکو ۱۷ میلیون بشکه نفت خام و میلیاردها لیتر مایعات سمی را در رودخانه و جنگل‌های باران‌زا ریخته است. مردمی که ملاقات کردیم در این جنگل‌ها زندگی می‌کنند. آنها اعضای شش قبیله بومی هستند یعنی ۳۰۰۰۰ نفر که برای زندگی به اینجا وابسته‌اند.

در حال حاضر کمپانی نفتی شِورون، شرکت نفتی تکزاکو را خریداری کرده است. شورون تلاش می‌کند تا خود را با نام تجاری «دوستدار محیط زیست» معرفی کند. اما فعلاً درگیر یک جدال حقوقی است تا از زیر مسئولیت نابودی محیط زیست و مرگ صدها نفر که در نتیجه اعمال این شرکت حادث شده فرار کند.

از اینجا به قطب شمال پرواز می‌کنیم. از آسمان به نظر می‌رسد که لایه‌های شگفت انگیز یخ تا بینهایت گسترده‌اند اما اگر آنها را با ۳۰ سال پیش به هنگام پایان تابستان مقایسه کنیم می‌توانیم ببینیم که حدوداً به‌ ‌اندازه مساحت مجموع کالیفرنیا و تگزاس (یعنی بیش از یک میلیون کیلومتر مربع یا تقریبا دو سوم مساحت ایران) آب رفته‌اند. به موازات گرمایش زمین، آن‌ها نیز ذوب می‌شوند. امروز یخ دریاها زودتر ذوب می‌شود، و این موضوع شکار کردن را برای خرس‌های قطبی دشوارتر می‌سازد. خرس‌های قطبی شناگران قدرتمندی هستند، اما اکنون برخی از آن‌ها غرق می‌شوند، چرا که برای شکار باید فاصله‌های بیشتری را بین یخ‌های شناور طی کنند. موضوع به خرس‌ها محدود نمی‌شود. گرمایش زمین، کل اکوسیستم قطب شمال را تهدید می‌کند. به علاوه، ذوب شدن یخ‌های قطبی تاثیرات خطرناکی به دنبال دارد که به گرم‌تر شدن زمین می‌انجامد.

به قطب جنوب می‌رویم. در آنجا لایه‌های عظیم یخ را در شبه جزیره جنوبگانی می‌بینیم که شکسته شده است. یک دانشمند مستقر در جنوبگان، با ما درباره اکوسیستم نامعتدل اما بسیار غنی و متنوع اینجا صحبت کرد، و سپس ما را به گردش برد. به جایی که پنگوئن، سگ آبی، نهنگ، ماهی و پرندگان بسیاری مشاهده کردیم. او توضیح داد که این حیوانات در معرض خطرند و در آینده‌ خطرات بیشتری نیز تهدیدشان می‌کند که ناشی از دو تغییر بزرگ است: اول، به علت آب شدن یخ دریاها و دوم، به علت کاهش تعداد موجودات ریز میگو مانندی که کریل نام دارند. حیات بسیاری از حیوانات به تغذیه از مقادیر زیاد کریل وابسته است. کریل، پایه زنجیره غذایی قطب جنوب را شکل می‌دهد، اما در حال حاضر تعداد آنها افت شدیدی پیدا کرده است. گرم شدن کره زمین در حال ذوب کردن یخ دریاها است که حاوی جلبک‌هایی هستند که کریل از آنها تغذیه می‌کند. ماهیگیری صنعتی برای تهیه غذا جهت پرورش ماهی نیز حیات کریل‌ها را تهدید می‌کند. عواقب کاهش کریل به قطب جنوب محدود نمی‌شود و اکوسیستم‌های دریایی دورتر نیز از خطرات ناشی از آن در امان نخواهند بود.

از قطب جنوب به طرف شمال شرق، به طرف جزایر ‌اندونزی و مالزی پرواز می‌کنیم و جنگل‌های باران‌زای استوایی را می‌بینیم. این جنگل‌ها در آتش می‌سوزند. به سطح زمین که نزدیك‌تر می‌شویم، می‌بینیم كه از بخش‌های بزرگی که زمانی جنگل بودند امروز فقط تنه درختان بریده شده بر جای مانده است. در عوض، کیلومتر پشت کیلومتر درخت پالم کاشته‌اند. این گونه مزارع تك درختی، به صورت جدی تنوع بیولوژیكی منطقه را كاهش داده است.

در جنگل‌های برونئو، با محیطی زنده مملو از گیاهان و حیوانات شگفت انگیز روبرو می‌شویم. اركیده‌های زیبا و سایر گل‌ها و انواع پرندگان. ما با یکی از فعالان آشنا می‌شویم که در جنبش مقاومت در برابر توسعه منجر به نابودی محیط زیست شرکت دارد. وقتی كه از تنوع وسیع گونه‌های جنگلی (كه هنوز باقی مانده‌اند)، از بوزینه‌ها، ببرها، دوزیستان، خزندگان و حتی فیل‌ها صحبت می‌کند چشمانش برق می‌زند.

وقتی به ما توضیح می‌دهد كه نابودی جنگل‌ها به نابودی این گونه‌های نایاب می‌انجامد، كاملا به هم می‌ریزد. تاكنون سه چهارم جنگل‌های وسیع‌ اندونزی نابود شده است. او می‌گوید اگر این روند سریعا متوقف نشود، این اكوسیستم وسیع مدت زیادی دوام نخواهد آورد ـ همه حیوانات و گیاهان نابود می‌شوند ـ و عواقب آن دامنگیر همه مان خواهد شد.

به پرواز خود بر فراز كره زمین ادامه می‌دهیم. می‌رسیم به رودخانه‌ای كه از نپال به هند سرازیر است، رودخانه «کُهشی». نزدیك‌تر كه می‌شویم كشاورزان به ما كشتزارهایی را نشان می‌دهند كه بعد از سیل نزدیک به دو متر شن روی آن‌ها تلنبار شده است. در نتیجه سیل بیش از ۱۵۰۰ نفر كشته شده و سه میلیون نفر در به در شده‌اند. اكنون در آنجا هیچ چیز نمی‌روید. در نتیجه تغییرات اقلیمی در برخی مناطق، قحطی شدیدتر و در برخی دیگر، باران‌های موسمی سیل آساتر شده است. كشاورزان نمی‌دانند در آینده چگونه جان شان را حفظ کنند.

سپس ما به آخرین توقفگاه مان می‌رسیم - نیواورلئان. از دل منطقه حفاظت شده شماره ۹ می‌گذریم و می‌بینیم كه اكثر مردم آن جا هم در فقر زندگی می‌كنند، و البته سیاه پوست هستند. باورکردنی نیست، اما بسیاری از خانه‌ها یا با خاک یکسان شده و یا از آن‌ها خرابه‌ای بر جای مانده است. این نتیجه طوفان هولناک كاترینا در پنج سال پیش (۲۰۰۵) است. این محلات را همان دولت‌ها و همان سیستم اقتصادی به حال خود رها کرده‌اند كه نیازهای مردم مسئله‌شان نیست.

مردمان نیواورلئان تصاویری از عزیزان از دست رفته‌شان را به ما نشان می‌دهند، عزیزانی كه در خانه‌هایشان گیر افتاده بودند و وقتی كه به كمك احتیاج داشتند، پلیس و ارتش با تفنگ به سراغ‌شان آمدند. كاترینا هیولایی بود كه از آب‌های گرم خلیج مكزیكو جان گرفته بود. كاترینا تصویر آینده است - آینده‌ای با توفان‌های مهیب دریایی و گردبادهایی که احتمالا همین حالا هم روی می‌دهند و با ادامه روند گرمایش زمین متداول‌تر خواهند شد.

یك تصویر بزرگ تر: نابودی اكوسیستم‌ها

این تصاویر، وضعیت اضطراری محیط زیست را نشان می‌دهد، اما بیایید به تمام عكس نگاه كنیم.

بسیاری از اكوسیستم‌های زمین - كه خود شبكه‌های پیچیده‌ای از زندگی‌اند - دارند تحلیل می‌روند، ضعیف و حتی نابود می‌شوند. منظور ما از اكوسیستم، همه موجودات زنده در هر منطقه است - گیاهان، حیوانات و موجودات زنده میكروسكوپی مانند باكتری‌ها. این‌ها با توپوگرافی منطقه (مشخصات زمین، رودخانه‌ها، كوه‌ها، بیابان و غیره) در یك شبكه پیچیده از حیات به هم وابسته‌اند و با هم تعامل دارند. این موجودات زنده، لازم و ملزوم یكدیگرند و با یكدیگر در ارتباطند. اگر یک یا چند گونه كلیدی را نابود كنید مثل این است كه "یك نخ لباس كشبافت را بكشید"، احتمالش زیاد است كه لباس بالکل از هم وا برود.

بحران اكوسیستم چقدر جدی است؟ بنا به تخمین گزارش ارزیابی محیط زیستی هزاره سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ «دو سوم خدماتی كه طبیعت به بشر می‌دهد، در كل جهان رو به كاهش است.» معنی‌اش این است كه چیزهایی كه ما در طبیعت برای زندگی به آن‌ها وابسته هستیم، در حال كاهش و اتمام است ـ تولیدات غذا و آب و بسیاری از داروها، هوایی كه تنفس می‌كنیم، كنترل اقلیم و بیماری، تامین منابع غذایی و گرده افشانی گیاهان و درختان و مزایای فرهنگی و تفریحی که طبیعت نصیبمان می‌کند.

اما چطور چنین چیزی ممکن است؟ وقتی به طبیعت می‌رویم یا در تلویزیون برنامه‌های راز بقا را نگاه می‌كنیم، اغلب به نظرمان می‌رسد که هیچ چیز عوض نشده. و در حقیقت، هنوز بخشهای وسیعی از جهان با طبیعت شگفت انگیز و تنوع گونه‌ای غنی‌اش پابرجاست. اما وقتی از جزء فاصله می‌گیریم و به کل نگاه می‌کنیم، وقتی به عمق تغییراتی که در طبیعت صورت می‌گیرد نگاه می‌كنیم، با یك تصویر سرسام آور و بسیار ترسناك روبرو می‌شویم.

این حقایق اساسی را در نظر بگیرید:

حدود نصف جنگل‌های باران‌زای جهان، به علت قطع درختانی که برای تولید كشاورزی و تهیه الوار و تولیدات گوشتی انجام شده، از بین رفته است. نقطه تمركز این نوع جنگل‌ها، اطراف خط استوا است.

بسیاری از مناطقی كه مردم برای كشاورزی استفاده می‌كردند بر اثر استفاده نادرست یا استفاده بیش از حد، به بیابان یا زباله دانی تبدیل شده‌اند. این مسئله در ۴۰ درصد کره زمین که از مناطق لم یزرع (خیلی خشك) و نیمه خشك تشکیل شده است یک مشکل ویژه ایجاد می‌کند. یك چهارم مردم آسیا، آفریقا و امریكای لاتین در این سرزمین‌ها زندگی می‌كنند.

آلودگی آب و هوا یك مشكل جهانی است. به عنوان نمونه، در ۸۰ در صد رودخانه‌های اصلی چین، دیگر امکان زندگی گونه‌های آبزی (ماهی‌ها و گیاهان و غیره) موجود نیست! آلودگی هوا باعث سرطان ریه و انواع سرطان‌های دیگر، برونشیت و بیماری‌های قلبی شده است و افراد مسن، بیماران و كودكان لطمه بیشتری می‌بینند. همه ساله سه میلیون نفر در جهان از این نوع عارضه‌ها می‌میرند.

و البته مشکل گرمایش زمین هم هست. طبق نظر سازمان بهداشت جهانی هر سال ۱۵۰ هزار نفر بر اثر قحطی، طوفان، سیل، موج گرما و بیماری‌های انگلی می‌میرند. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸، كه دانشمندان مدام در مورد گرمایش زمین هشدار می‌دادند انتشار گازهای گلخانه‌ای (گازهایی مثل بی اکسید کربن و متان که باعث گرمایش زمین می‌شوند)، ۲۹ درصد افزایش داشته است. اكنون بالا آمدن سطح آب اقیانوس‌ها در نتیجه گرم شدن كره زمین تهدیدی برای بسیاری کشورهای کم ارتفاع مثل جزایر جنوب اقیانوس آرام و بنگلادش شده است.

آنچه در مثال‌های بالا اهمیت دارد اینست كه تخریب محیط زیست به صورت گسترده در مناطق آسیا، آفریقا و امریكای لاتین متمركز شده است. این نه تصادف است و نه بد شانسی. این ملت‌ها قرن‌هاست که تحت تسلط امریكا، ژاپن و كشورهای قدرتمند اروپایی هستند. امروزه ترجمان این مسئله، مصرف ناهمگون منابع جهان است. قدرت‌های امپریالیستی سهم عظیمی از منابع جهان را مصرف می‌کنند و ملل تحت ستم سهم عظیمی از فشار وحشتناك بحران محیط زیستی را به دوش می‌کشند.

دولت ها در مورد این که مشکل وجود دارد گفتگو می‌كنند، همان طور كه در دسامبر سال گذشته (۲۰۰۹) در اجلاس کپنهاگ گفتگو كردند. اما به جای این که دست به اقداماتی برای حل مشکل بزنند، استفاده از سوخت‌های فسیلی را افزایش داده‌اند و استفاده از ذغال و «نفت كثیف» را كه بسیار خطرناك‌تر و آلاینده‌تر از نفت است، سرعت بخشیده‌اند. کره زمین در آتش می‌سوزد و نرون‌های امروزی چنگ می‌نوازند.

دانشمند برجسته اقلیم شناس، جیمز هانسن، هشدار داده كه: «سیاره ما، خانه ما، اكنون به طور خطرناكی به "نقطه بی بازگشت" نزدیك شده است... به محیط زیستی که ورای محدوده‌ای است که تا کنون بشر تجربه کرده است. نقطه‌ای که بازگشت از آن حداقل تا چندین نسل بعد هم ممکن نخواهد بود. و بخش بزرگی از گونه‌های این سیاره در این سقوط نابود خواهند شد... اگر می‌خواهیم شانسی برای اجتناب از کلید خوردن این حرکت بدون بازگشت در تغییرات آب و هوایی داشته باشیم باید تا دهه بعد مسیر سوخت را عوض کرده باشیم.»

میزان اضطراری كه در وضع محیط زیست بوجود آمده است، از منطقه به منطقه تفاوت می‌كند، ولی بحران واقعی، جهانی و در حال پیشروی است.

بحران انقراض و فروپاشی اكوسیستم

امروزه، بیش از ۳۰۰۰ گونه در سال منقرض می‌شود و این روند ممکن است به ده‌ها هزار در سال برسد. در آفریقا، جمعیت شیرها در طول ۳۰ سال گذشته، از ۲۰۰ هزار به ۲۰ هزار تنزل پیدا کرده است. شمپانزه‌ها و گوریل‌ها، نزدیكترین گونه‌های شبیه به انسان، در خطر انقراض هستند ـ كاملا در حال نابودی‌اند. آن‌ها را بعنوان «گوشت جنگل» شكار می‌کنند. جنگل‌هایی كه منزلگاهشان بوده است دارند محو می‌شوند و خودشان از بیماری جان می‌دهند. در اقیانوس‌های جهان، حدود ۹۰ درصد از جمعیت ماهی‌های شکاری (مثل ماهی‌ تن و نیزه ماهی ) بعلت صید بی رویه از بین رفته‌اند.

این تصویر علیرغم تیرگی‌اش نمی‌تواند عمق فاجعه‌ای که تنوع زیستی را توسط عوامل مختلف تهدید می‌کند نمایش دهد. نمی‌تواند نشان دهد كه برخی اکوسیستم‌ها به طور کلی و به طور ریشه‌ای دچار تغییر شده‌اند و در برخی موارد دارند بالکل از روی زمین محو می‌شوند. این که عواقب منفی به صورت زنجیر وار و پشت هم سرازیر شوند و سلامتی کل کره زمین را تحت تاثیر قرار دهند یک خطر واقعی است. فروپاشی اكوسیستم‌های متعدد در مقیاس محلی و منطقه‌ای را که جمع کنیم به نابودی كل اكوسیستم جهانی می‌رسیم. تكرار می‌كنیم: فروپاشی اكوسیستم‌های متعدد در مقیاس محلی و منطقه‌ای را که جمع کنیم به نابودی كل اكوسیستم جهانی می‌رسیم.

امروزه در اقیانوس‌ها، تقریبا تمام ماهی‌های بزرگ، نهنگ‌ها و لاك پشت‌ها، و بسیاری از پرندگان و سایر گونه‌ها، بسوی نابودی و انقراض سوق داده می‌شوند. چرا؟ از یك طرف، به علت این که شرکت‌های سرمایه‌داری، عمق اقیانوس‌ها را با تورهای بزرگ صید می‌كنند. این توراندازی، بسیاری از ماهی‌ها و زیستگاه شان (محلی که برایشان امکان زندگی فراهم میکند) را نابود می‌كند. اما این کار برای سرمایه‌داران سود آور است، بنابراین ادامه می‌دهند. از طرف دیگر، آلودگی‌ها و تغییرات اقلیمی نیز این گونه‌ها را تهدید می‌کند ـ همان طور كه ما در این مقاله نشان خواهیم داد، این تهدید با حرکت بی رویه تولید سرمایه‌داری افزایش یافته است.

تغییرات اقیانوس‌ها، بسیار گسترده و معضلی بزرگ است. در برخی موارد، فعالیت بشر، زنجیره غذایی پرندگان شكاری را نابود كرده است. با از بین رفتن گونه‌های شكاری، تعداد برخی جانوران كه توسط آن‌ها شكار می‌شدند افزایش می‌یابد. آن‌ها سایر گونه‌های زنجیره غذایی پایین‌تر از خود را نیز تلف می‌كنند. سایر موارد، مثلا آلودگی و صید بیش از حد در دهانه رودخانه‌ها باعث کاهش صدف‌های خوراكی و سایر پالوده خواران شده است. این موضوع برای دهانه رودخانه‌ها، معضلی است، چرا كه پالوده خواران رشد جلبك‌ها و باكتری‌ها را محدود می‌کنند و بدون آن‌ها، ارگانیسم‌هایی نظیر جلبک‌ها به صورت نامحدود رشد می‌كنند و آب‌ها و سواحل را با لجن و تركیبات سمی می‌آلایند.

كل اكوسیستم در اقیانوس‌ها مورد تهدید قرار گرفته و در برخی مناطق نابود شده‌اند. صخره‌های مرجانی اهمیت ویژه‌ای دارند. برایان سکولوف در مقاله‌ای تحت عنوان «مرگ صخره‌های مرجانی ناقوس مرگ ملت‌هاست»*، از قول انجمن ملی اقیانوس و آتمسفر می‌گوید كه تاكنون ۲۷ درصد صخره‌های جهان از بین رفته‌اند و اگر این وضعیت ادامه پیدا كند، دو سوم باقیمانده هم تا سال ۲۰۳۲ نابود می‌شود. صخره‌های مرجانی به خاطر آلودگی و توسعه سواحل و صید بیش از حد و روش‌های نادرست ماهیگیری در حال نابودی هستند. این عوامل با گرم شدن دمای آب اقیانوسها (كه ناشی از پدیده گرم شدن زمین است) به صورت درهم تنیده در حال افزایش هستند و جلبك‌هایی را كه درون این مرجان‌ها زندگی می‌كنند و آن‌ها را تغذیه می‌كنند می‌كشند و باعث سفید شدن این مرجان‌ها و مرگ آنها می‌شوند.

سکولوف می‌گوید: «صخره‌های مرجانی، قسمت اساسی چرخه غذایی اقیانوس هستند. نزدیك نیمی از ماهی‌های جهان از موجوداتی كه خانه‌شان در این صخره‌های مرجانی است (نوعی پلانكتون) تغذیه می‌كنند. صدها میلیون از مردم سراسر دنیا که حدود یك میلیارد از آن‌ها در آسیا زندگی می‌كنند، غذا و امرار معاش‌شان از ماهی‌ها است.» کارل گوستاو لوندین از سازمان اتحاد جهانی برای حفظ طبیعت می‌گوید كه مرگ صخره‌های مرجانی به معنی این است كه «موجودیت تعداد زیادی از ملت‌ها در معرض خطر قرار می‌گیرد.»

کِنت کارپنتر استاد علوم بیولوژی در دانشگاه اُلد دومینیون، مسئولیت هدایت آمارگیری جهانی گونه‌های دریایی را بر عهده دارد. او معتقد است كه اگر پدیده گرمایش زمین بدون كنترل ادامه یابد، همه مرجان‌ها در عرض ۱۰۰ سال نابود می‌شوند. او می‌گوید: «می شود گفت كه یكی از نتایج از دست دادن صخره‌ها، نابودی كامل اكوسیستم دریایی خواهد بود.... تاثیرات این مسئله بر کل زندگی در اقیانوس‌ها به شکل سقوطی مهیب خواهد بود.»

روی خاك هم وضعیت از اقیانوس‌ها بهتر نیست. جنگل‌های باران‌زای آسیا، آفریقا و امریكای جنوبی محل زندگی گونه‌های بیشماری است. تعداد زیادی از این گونه‌ها هنوز برای جامعه دانشمندان شناخته شده نیستند. اما جنگل‌ها می‌سوزند و کوچک می‌شوند و خطر انقراض عظیم گونه‌ها و فروپاشی اكوسیستم غنی‌شان را به دنبال دارد.

خطر فاجعه آمیز پدیده گرمایش زمین

جنگل‌های باران‌زا هم شامل بزرگ ترین تنوع گونه‌ها هستند، هم مقادیر عظیم دی اكسید كربن را (كه عامل گرمایش زمین است) جذب می‌كنند و در عوض مقادیر زیادی اكسیژن (كه عامل حیات موجودات زمین است) پس می‌دهند. جنگل‌های باران‌زا «ریه‌های كره زمین» نامیده می‌شوند. قطع و سوزاندن این جنگل‌ها مقادیر زیادی دی اكسید كربن به اتمسفر آزاد می‌كند و باعث افزایش دمای زمین می‌شود.

جنگل‌های باران‌زا بر شرایط اقلیمی هم تاثیر دارند. آن‌ها آب را از زمین جذب و به صورت بخار آزاد می‌كنند. جنگل‌های باران‌زای آمازون كه بزرگترین جنگل‌های باقیمانده در اطراف استوا هستند تاثیر بسیار زیادی بر آب و هوا دارند. آن‌ها با سیستم باد و آب و هوایی که مناطق وسیعی را متاثر می‌کند مرتبط هستند و دمای اقیانوس را نیز تنظیم می‌كنند. اما حدود یك پنجم آمازون به طور كامل از بین رفته و بیش از ۲۰ درصد آن بر اثر قطع درختان آسیب دیده است. در سال‌های اخیر، با گرم شدن زمین، در آمازون خشكسالی شده و خطر این هست كه خشكسالی طی سال‌های متمادی، با تغییرات اقلیمی، باعث شکل گیری نقطه بدون بازگشتی شود كه آغاز مرگ آمازون باشد و نهایتا این جنگل را حتی به علفزار یا بیابان تبدیل کند.

جنگل زدایی و سوزاندن نفت، ذغال و گاز (به عنوان سوخت‌های فسیلی) باعث گرم شدن زمین شده است. استفاده از این سوخت‌ها، و بریدن و سوزاندن جنگل‌ها، دی اكسید كربن آزاد می‌كند كه از مهم ترین «گازهای گلخانه ای» است. افزایش دی اكسید كربن و سایر گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر، باعث گرم شدن سیاره زمین و تغییرات اقلیمی می‌شود. سرعت ذوب یخ‌های قطبی و یخچال‌ها رو به افزایش است. بعید نیست که کشورهای جزیره‌ای و نوارهای ساحلی كه صدها میلیون نفر در آن‌ها زندگی می‌كنند با بالا رفتن سطح اقیانوس‌ها در نتیجه ذوب یخچال‌ها در چند دهه آینده در معرض خطر قرار بگیرند. میانگین دمای زمین به طور کلی در حال افزایش است و این افزایش در برخی مناطق تحت ستم آسیا، آفریقا و آمریكای لاتین متمرکز است. در ۱۴ سال گذشته ما شاهد ۱۱ نمونه از گرم ترین سال‌های تا کنون ثبت شده در تاریخ بوده‌ایم. شواهد حاکی از این است که از هم اکنون با افراط و تفریط‌های آب و هوایی مواجهیم. یعنی وقوع سیل‌های خانمان بر‌انداز در برخی مناطق و خشکسالی‌های شدید در برخی دیگر. موج گرمای شدید در برخی نقاط و گردبادهای قدرتمند در برخی دیگر. بر مبنای پیش بینی مدل‌های آب و هوای كل زمین، با گرم شدن بیشتر زمین این حوادث با شدت بیشتری رخ خواهد داد.

شرایط اقلیمی عامل کلیدی در اکوسیستم‌هاست و این که یک گیاه و حیوان خاص بتواند در منطقه‌ای زندگی کند یا نه به آن بستگی دارد. وقتی سیاره ما گرمتر می‌شود، بسیاری از گونه‌ها به سوی قطب‌ها و ارتفاعات بالاتر حركت می‌كنند. به جایی كه بتوانند زنده بمانند. ولی گونه‌های مناطق قطبی، جای سردتری ندارند كه بروند. دوره زمانی معمول تغییر آب و هوا، بازه‌های هزاران ساله و حتی میلیون‌ها ساله هستند؛ بازه زمانی‌ای كه طی آن گونه‌ها فرصت تطبیق خود با شرایط را دارند. اما آنتونی بارنوسکی، استاد بیولوژی فراگیر در دانشگاه برکلی می‌گوید كه اکنون بشر باعث تغییر آب و هوا شده و سرعت این تغییر بیش از آن است كه تا كنون در مسیر تكامل گونه‌ها و اكوسیستم‌ها اتفاق افتاده است. خیلی از گونه‌ها به آسانی نمی‌توانند از نظر بیولوژیكی محدوده جغرافیایی خود را با سرعتی كه برای زنده بودن‌شان لازم است تغییر دهند.

علاوه بر همه این‌ها، وقتی كه گونه‌ها با عوض کردن محدوده‌شان به این تغییرات پاسخ می‌دهند، سر از شهرها و مراکز توسعه در می‌آورند. جایی که نه امکان بقا دارند و نه امکان عبور. محدوده طبیعی زیستی این گونه‌ها توسط رشد شهرنشینی و گسترش بی رویه شهری و سایر لطماتی که به زیستگاه‌شان وارد شده قطعه قطعه و حتی کاملا نابود شده است. اغلب، دیگر هیچ جایی ندارند که به آن مهاجرت کنند. تغییرات آب وهوایی به همراه ویرانی زیستگاه‌ها به معنی این است كه نه تنها برخی گونه‌ها بلكه همه اكوسیستم‌ها مورد تهدید قرار گرفته‌اند. بارنوسکی نتیجه می‌گیرد که «برخی جوامع زیستی و اکوسیستم‌ها دیگر قادر نخواهند بود به شیوه‌ای که طی هزاران و حتی میلیون‌ها سال تکامل یافته بودند کار کنند.»

فروپاشی اكوسیستم، و نتایج آن برای آینده ما

اكوسیستم‌ها از شبكه‌های پیچیده‌ای از حیات که به هم وابسته و برهم تاثیرگذارند تشكیل شده‌اند. انقراض یك گونه كلیدی (مانند كریل) در قطب جنوب، گرگ‌ها یا سایر شكارچیان رده بالای زنجیره غذایی، یا گروه‌هایی از گونه‌ها می‌تواند باعث شود كل یک اكوسیستم تغییر كند یا حتی از هم بپاشد و در مسیر ویرانی قرار بگیرد. برخی گونه‌ها از هر اكوسیستم با پرچ‌های بال هواپیما مقایسه شده‌اند. اگر یكی از این پرچ‌ها را بیرون بیاوریم ممكن است مسئله‌ای ایجاد نشود (مگر اینكه از نوع پیچ مركزی یا كنترلی باشد)، اما وقتی تعداد كمی از آن‌ها را خارج کنیم بال ضعیف می‌شود و به صدا در می‌آید. یک ذره بیشتر در بیاوریم، كل ساختار بال از هم می‌پاشد.

برخی از اكوسیستم‌های خیلی مهم، مانند جنگل‌های باران‌زا و صخره‌های مرجانی كه شامل غنی ترین زندگی‌ها در روی زمین هستند، دارند نابود می‌شوند. در برخی موارد، از هم پاشیده‌اند و دارند بالکل محو می‌شوند. البته اکوسیستم‌های دیگری هم دچار همین سرنوشت هستند. برخی مثل قطب شمال، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته‌اند. اكوسیستم‌ها با یكدیگر می‌آمیزند و با هم تعامل دارند و به طور شگرفی بر یکدیگر و بر اكوسیستم کل زمین تاثیر می‌گذارند. بقای انسان به وجود اكوسیستم‌های زنده و در حال کارکرد وابسته است.

نمی توانیم از این واقعیت فرار کنیم. از بین بردن هر گونه منحصر به فرد یا گروهی از گونه‌ها می‌تواند اكوسیستم‌ها را از هم بپاشد و فروپاشی اكوسیستم می‌تواند زنجیره‌ای از وقایع را سبب شود. اكنون عوامل بسیاری که تعیین کننده ترین‌شان تغییرات اقلیمی است دست به دست هم داده‌اند تا ما را با خطر انقراض بسیاری از گونه‌ها و حتی فروپاشی اكوسیستم‌ها و تاثیرات زنجیره ای آن بر اكوسیستم كل زمین روبرو کنند. تغییراتی که زمین را به سیاره‌ای متفاوت تبدیل خواهد کرد: سیاره‌ای که شاید دیگر امکان زیست بشر را فراهم نکند. نمی‌شود همه مسیرها و عواقب را پیش بینی کرد، ولی امروز در چنین جهتی در حرکتیم و باید آن را متوقف کنیم.

دانشمندان و سازمان‌هایی كه خود را وقف حفاظت از طبیعت کرده‌اند همه این مسائل را مطالعه کرده‌اند و انواع راه حل‌های ممكن را پیش گذاشته‌اند. کارهای زیادی است که می‌شود برای حفظ گونه‌ها، مراکز مهم طبیعی و راهروهای عبور و مهاجرت گونه‌ها انجام داد. می توان فن‌آوری‌های نو و پایدار را توسعه داد و حتی راه‌هایی برای «جدا کردن و جذب» دی اكسید كربن. به این معنی که این گاز از اتمسفر جدا، و روند تغییرات اقلیمی وارونه شود. بسیاری دیگر فعالانه درگیر مبارزه با امر توسعه و تخریب محیط زیست‌اند. برخی از این ابتكارات مهم تاكنون انجام شده و اثرات مثبت آن‌ها امکان بالقوه نجات طبیعت را نشان می‌دهد. اما تلاش‌های زیادی هم هست که به واسطه عملكرد سیستم به بن بست می‌رسد. کارهای بسیار بیشتری است که باید انجام شود، می‌تواند انجام شود و با فریاد طلب انجام می‌کند.

اشتراک گذاری

فعلن هیچ دیدگاهی برای " ابعاد وضعیت اضطراری محیط زیست - وضعیت اضطراری قسمت دوم"