احتمالا در خانهی اکثر شما، مبلمان - سرویس آشپزخانه یا اتاق خواب و یا ... از کمپانیِ چند ملیتی آیکیا وجود دارد. آیکیا بخاطر قیمت خوبِ محصولاتش و کیفیت قابل قبولِ آنها راه خود را در هر خانهای باز کرده است. یکی از دلایل اصلیِ قیمت خوب محصولات آیکیا، دسترسیِ آسان و کم هزینهی این کمپانی به منابع عظیم چوب در قاره آسیا میباشد. بنا به تحقیقاتِ فعالینِ گرینپیس، کمپانیِ آیکیا یکی از حلقههای اصلیِ نابودی جنگلهای کشور اندونزی میباشد.
ماجرا از این قرار است که، از اواخرِ دههی 60 قرن بیستم، امپریالیستهای اروپایی و آمریکا، دولت دیکتاتوریِ سوهارتو را تشویق به نابودیِ جنگلهای بارانی
و استوایی اندونزی نمودند و کاشت درختان نخل برای گرفتنِ روغن پالم از میوههای آن را به عنوانِ سمبل مدرنیزاسیون اندونزی جایگزین ساختند. سرعتِ نابودی جنگلهای اندونزی که در جهانِ علم به عنوانِ یکی از ششهای اصلیِ تنفس کرهی زمین قلمداد میشود، در فاصلهی سالهای 1970 تا 1990 به از بین رفتنِ بیش از نیمی از آن منجر شد. پس از سوهارتو، این روند کماکان ادامه دارد. نتایجِ اصلیِ نابودی جنگلها با چنین سرعتی؛ نابودی بافتِ طبیعی مناطق وسیع روستایی، طغیانِ رودخانههایی مانندKapuas و جاری شدن سیلهای عظیم، نابودی روستاهای بسیار و مهاجرت گستردهی مردم بومی و دهقانان به حاشیهی شهرهایی مانند جاکارتا و درگیر شدنِ آنها در مشقتخانههای بزرگ با کمترین دستمزد و ایمنیِ کار است.
امروزه مافیای بزرگی در اندونزی فعال است که با شبکههای مالی - اقتصادی دنیا نیز هماهنگ میباشد. بدون حمایت دولت و قدرتهای جهانی، تخریب حیاتِ مردم اندونزی تا این درجه امکان ندارد. تقسیم کار به این شکل است که روندِ جنگلزدایی که سابقا توسط شرکتهای دولتی انجام میشد، اکنون توسط آتشسوزیهای بزرگ انجام میگیرد. هر دو روش، یک هدف را دنبال میکنند و آنهم پاک کردنِ زمینها از درختان بلند و عظیم چندصدساله و جایگزینی آنها با درختان نخل میباشد. در این پروسه، مافیای چوب، طرف حسابِ کمپانی آیکیا است. آنها تا جائیکه قدرت مانور با دولت را دارند، با قطع درختان و فروش چوب، سودزایی میکنند. آیکیا با نازلترین بها، بهترین چوبهای کرهی زمین را تصاحب میکند. از طرفی، با هشدارهای جهانی و فعالینِ محیط زیستی، قطع درختان دچار محدودیت شده است و آیکیا نیز هر درختی را نیاز ندارد. در نتیجه روش دوم بکار گرفته شده و سوزاندنِ جنگلهای بزرگ در دستور کار قرار میگیرد. مناطق گستردهای از اندونزی زیر دود و آتش مدفون شده و میزان دیاکسیدکربنِ تولید شده، قابل اندازهگیری نیست. در این مرحله، بازار فروش ذغال نیز پررونق است. فروشگاهها و بنگاههای عظیم ذغالفروشی در بنادر اصلی و بنادر غیرقانونیِ اندونزی وجود دارند. ذغال بخش بزرگی از سوخت مردم را نیز تامین کرده و میزان دیاکسیدکربن را چندبرابر میسازد. در طی این پروسهی چوب و ذغال فروشی، شرکتهای دیگری در حال دلالی برای کاشت درختانِ نخل در زمینهای خالی از جنگل هستند تا از میوهی آن روغن استخراج کرده و به بازار پرتقاضای جهانی عرضه نمایند.
در تمام ماجرا شاهد از بین رفتنِ حیات طبیعت هستیم. هم حیات حیوانی و گیاهی نابود میشود و هم حیات انسانی. گونههای بسیاری از حیواناتِ نادر این جنگلها از بین رفتهاند یا در حال انقراض هستند. میمونهای دمدرازِ اندونزی که تنها مختص این کشور و بافت جنگلی آن بودند، بطور روزانه در حال انقراض هستند، چون فضای حرکتی آنها کاهش یافته و درختانی که هزاران سال محل جست و خیز آنها بودند، تقریبا دیگر وجود ندارند. پرندگان بسیاری در دود ناشی از آتشسوزیهای مداوم، خفه شده و از بین رفتهاند. انسانهای بیشماری به دلیل نابودی جنگلها و زمینها از روستاها رانده شده و به شهرها مهاجرت کردهاند. آنها که زمانی نه چندان دور، دهقان، دامدار و شکارچی بودند، امروزه تبدیل به کارگرانِ روزمزدِ بنادر، شرکتهای تولید لباس یا شرکتهای تولید و بستهبندیِ روغن پالم شدهاند تا بتوانند شکم خود را سیر کنند.
ماجرای جنگلهای بارانی اندونزی یکی از غمانگیزترین جنگهایی است که نظام سرمایهداری با محیط زیست و طبیعت به راه انداخته است. نابودی بخش بزرگی از طبیعت اندونزی باعث تغییر آب و هوای کرهی زمین نیز خواهد شد و خساراتِ طوفان اِلنینو یکی از نمونههایی است که مستقیما به تخریبِ طبیعتِ اندونزی مربوط است.
فعلن هیچ دیدگاهی برای " اندونزی: ماجرای جنگلزدایی، کمپانی چند ملیتیِ آیکیا و روغن پالم"
Post a Comment